شده یه عالمه حرف تو دلت مونده باشه ولی کسی نباشه که بهش بگی!؟ شده سنگ صبور دیگران باشی ولی خودت هیچی !؟
خیلی وقتا بین جماعتی از دوست و رفیق داری غلت میزنی ولی چه فایده، نه می فهمن چی میگی نه به هرکسی میشه هر حرفی رو زد. همیشه با خودم این جمله رو تکرار می کردم که اسرار دلتو فقط به کسی بگو که روزی علیه ت استفاده نکنه.
یه زمانی مریم (خواهرم) محرم اسرارم بود، ولی چند سال پیش عمدا یا سهوا تو جمع یکیشون رو به زبون آورد و همون باعث شد که دیگه به هیچ کس نتونم اعتماد کنم. (البته من چیزی به دل نگرفتم و بخشیدمش )الان که فک میکنم می بینم به اندازه ی چند سال حرف نگفته دارم!!!
جدایی از این حرفا دوتا وبلاگ هست عنوانشون خیلی قشنگه و کلی حرف برای گفتن داره:
یکیش دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد ...
و اون یکی هوارا از من بگیر،اما خنده ات را نه ...
برای نویسنده هاش( لیلا و سپیده) آرزوی موفقیت می کنم.
-------------------------------------------
پاورقی 1: به نظرت بهترین سنگ صبور تو زندگی کیه!؟ خودت حرف دلتو به کی میگی!؟
پاورقی 2: از گفتن خدا برای مورد قبل به شدت پرهیز کنید؛ چون اگه اون نباشه بقیه هیچند!
بی ربط: هیچ وقت یادت نره؛ زندگی یه فرصته و بازگشت نداره!
سلام
دوستم، اسمش مهسا ست. ولی همه چیزو هم که نمیشه بهش گفت.
مفقود الاثری!؟
نه اسم داری نه آدرس
چه جسارتی؟؟؟؟ دیوونه شدی؟؟؟؟
دومم خواهرم. کــ به همه مشغلش شده مامان دومم


منم کلی با عنوان وبلاگم حال می کنم...کتابشم دوس دارم...
پ1) اول خدا... چون اون هیچ موقع چیزی از دهنش در نمیره کـــ به کسی بگه.
پ2) از گفتن خدا هم پرهیز نکردم... خواستم کار از محکم کاری عیب نکنه...
منم چون حال کردم نوشتم
خواهر خوبه ولی آخرش یه جایی باهم کل کل میکنید!
خوبه گفتم نگید والا همه همینو میگفتن!!!
آره خیلی. 2 نفرن که همه چیز رو راجع به من میدونن، اما این همه چیز خیلی کمتر از چیزهاییه که واقعاً هست. شاید متعادلهاش رو اونا میدونن، اما بدهاش رو نه.
اونا خواهرامن، اما نه خواهر هایه واقعی . . .
مرسی پاندا جوون
جیگرتو...دولپی!!!
سنگ صبورم خودمم.
منم همینطور!
تو این پستت امکان مزه ریختن وجود نداره.
من درد دلامو به خودم میگم.
خودم ناراحت مشه.
تصمیم میگیره اونا رو دور بریزه.
میبره به مغزم.
مغزم هم از چیزای ناراحت کننده بدش میاد.
میده به چشمام و در نهایت یه قطره غم بیرنگ میاد بیرون.
آخیییییییییییش دلم وا شد.
ایول چه فرآیند جالبی!
دمت گرم...تجربی می خونی؟
اره همینه...


اوکی...
اوکی!
امیدوارم بتونی ی سنگ صبور پیدا کنی !!

ما که تلاشمون بی جواب بود !!
بی خیال !
گوشی ندارم
دادم درستش کنن !!! دیدی ؟
خدا بزرگه پیدا میشه!
تحقیر می کنیم!!!
سلام سلام چه فکر جالبی سوالت خیلی قشنگ بود
اگه بگم که دوباره گیر میدی که اخلاقم مشکل داره ولی حقیقتا
اول خواهرم مریم ولی خب کلا نمیتونم همه چیزو بگم مثل ۱ اتفاق بزرگ که حتی یاد اوریش برام ازار دهندس
اگر منظورت همه ی درد دل هاست تقریبا هیچ کس
سلام سلام
بازم تو بعضی هاشو به یکی میگی!
بقیه بیچارن
سلام داداشی... خوبی؟

قالبت چرا نیست... الهی بمیرن که دم به دیقه یه جا رو فیل تر می کنن
محرم اسرار آدما شاید هیچ وقت یه نفر نتونه باشه... شاید پست های موقتی باشه که هیچ وقت به نمایش گذاشته نمی شن... شاید بتونه دریا باشه... شاید یه پرنده خونگی ...ولی به نظر من هیچ وقت یه آدم نمی تونه باشه... چون آدما جایز الخطا هستن و ممکنه بلاخره یه روزی یه جایی یه وقتی یه کاری کنن که خودت پشیمون شی...
ممنون از اینکه به عنوان یه وبلاگ معرفی کردیم داداشی...
دوست داریم فراوووووون [آیکن بووووس]
سلام
خاک توگورشون!!!
Wowچه کارشناسانه!
چاکر آبجی سپید
درسش کردم گلم !!
فهمیدم مشکل کجاست
بابا مهندس!
سلامم داداشی



هوووومممم
دو سه نفری هستن(خواهرم/دخترخالم دوستم) با هر کدومشون یه مسائلی رو میشه گفت ولی آدم به هیچ کس نمیتونه اعتماد کنه و همه چیزشو بگه
یه جمله ای از یه جا که نمیدونم کجا یادمه که میگفت:
وقتی خودت نمیتونی اسرارتو نگه داری از بقیه چه انتظاری داری؟؟؟؟
اینم از این ...
سلامم
جمله ی قشنگی بود...برای همیشه بایگانیش میکنم!
مرررررسی
آره
آره نه بعله!
بلاگت ریخته بهمااااااااا

اساسی !!
خوبی ؟
هی بیا گیـــــــــر بده به ما !!
ای بابا
خدا از سر تقصیراشون نگذره!
مال شما زیرساختهاش مشکل داره!!!
جمله ی دایا رو دوست داشتم !!
اما من همیشه تونستم اسرارمو نگه دارم
منم دوس داشتم!
والا یه زمانی منم مثل تو حرفهای زیادی ته دلم مونده بود. اما الان دیگه حسین جوووون رو دارم که حرفهامونو بهم بزنیم. خیلی هم بهش اعتماد دارم. میدونم که کاری هم نمیکنه که بهش بی اعتماد بشم. ایمان دارم....
خوشا به حالت ای کافه چی!
دمتون گرم...دوستیتون پایدار
چرا نیستی ؟
امتحان!
بدبختانه من از اون ادمای فلک زده ای هستم که هیچی تو دلم نمیمونه و باید درد و دل کنم!!!!!
من با دوستم درد و دل میکردم ولی همیشه موقع دعوا شروع میکرد به سوء استفاده کردن!!!همین امروز... اه..اه... همیشه منو تشویق میکرد که رشتم رو عوض کنم ولی امروز گفت من مثه تو...نیستم که یه سال زندگیم رو نابود کنم!!! امروز خودم اتیشی بودم این پست تو هم یه بوشکه بنزین ریخت روم!!!
خلاصه کلام فقط فقط خودت باید سنگ صبور خودت باشی!!من که واقعا دیگه به هیچ کس حرفام رو نمیزنم!!! واقعا خیلی پستن!!دیگه نمیتونم تحمل کنم!!!
دارم از عصبانیت منفجر میشم!!بهتره برم!!راستی به قول معلم ادبیات ما الهی سوسک بشن!!!قالب منم فرت شد!!!
الهی!
تو منو خوب درک کردیا!
تسلیت بخاطر قالب!
خیلی بده که جرات نکنی حرفات را به کسی بزنی
اما همین که دیگران تو را سنگ صبورشون بدونن به آدم قوت قلب میده و احساس میکنی با قدرت میتونی بایستی
یا باید بایستی
برای همین ایستادم
خیلی بده!
اینو خوب اومدی!
داری غیبت می خوری داداشی!!!
کجایی پس.... چرا نیستی!!!!
شرمسار...امتحان!
khodaishh hoochki
خووودایش بده!
سلام
!
مگه دیگه سنگ صبور و محرم اسرارم پیدا میشه !!!
فک کنم پیدا شه
من راز هامو به دخترخاله م میگم ولی همیشه به خودم میگم نکنه روزی علیه م استفاده کنه.
سلام
دیگه دیگه!
سامولیانا !!


برات شعر جستم ، راسته کار خودته ! خوب بخونش !! :
من گرفتم تو نگیر !
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر، من گرفتم تو نگیر
چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر ، من گرفتم تو نگیر
بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر، یاد آن روز بخیر
زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر ، من گرفتم تو نگیر
یاد آن روز که آزاد زغم ها بودم ، تک و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر ، من گرفتم تو نگیر
بودم آن روز من از طایفه دّرد کشان ، بودم از جمع خوشان
خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر ، من گرفتم تو نگیر
ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم ، بستر راحت و نرم
زن مگیر؛ ارنه شود خوابگهت لای حصیر، من گرفتم تو نگیر
بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم ، مستحق لگدم
چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر، من گرفتم تو نگیر
من ازآن روز که شوهر شده ام خرشده ام ، خرهمسر شده ام
می دهد یونجه به من جای پنیر ، من گرفتم تو نگیر
شاعر: ایرج میرزا
البته شوخی بود زیرآب مون رو نزنید هاااااا !!
اصلا بدو برو بگیر !!
سلام امیر جونم
بسی کار خوبی کردی!
ها دمت گووولی
مهدی جون عزیز دلم من چطوری باید معذرت خواهی کنم؟!
عزیزم اون فقط یه اتفاق بود! از وقتی دیگه بهم حرفای دلتو نمیگی خودمم با کسی حرف نمیزنم! شاید یه گوشه های خیلی کوچیکشو بعضیا بدونن اماحرف دل محرم میخواد! حرفامو می نویسم اما سبک نمیشم! کاش این فاصله رو ازبین می بردی تا هردومون سبک بشیم!
از همین جا روی ماهتو می بوسم و ازت بازم معذرت میخوام.
ببخشید!!!
مرمری تو اینجا چیکار می کنی!؟
هان من بخشیدمت. نوشتم که ولی خب...
شاید زمان همه چیزو درس کنه!
سلاملیکم سلاملیکم
داداش مهدی خودمان چطور است؟
قربان محبتتان که در این مدت به یادمان بودید
کنکورمان را هم دادیم...
به جووونور!
بسی داغون و امتحانی!
نه خسته!
سنگ صبور خودم متاسفانه یا خوشبختانه خودمم
یکی پیدا کن!
سـ
ـلام 
وبت
عالی بود
سلام
خنگول قبلا اومدی همینو گفتی!