در اندوه غرق نشو، بلکه نظاره گر آن باش و ا زآن لذت ببر؛ زیرا اندوه زیبایی های خاص خود را دارد. تو تا به حال نظاره گر نبوده ای، به قدری در آن غرق شده ای که به زیبایی های آن پی نبرده ای.
وقتی آدم شاد است، مانند زمانی که غمگین است عمیق نیست، اندوه عمق دارد در حالی که شادی سطحی است. شادی شلوغ و پر سروصداست ولی غم دارای سکوتی خاص است. شادی همچون نور است و اندوه به مثابه تاریکیست. روشنایی گاهی اتفاق می افتد ولی تاریکی همیشه هست.
تو وقتی غمگین می شوی، فکر میکنی اتفاق بدی برایت رخ داده، در حقیقت چیزی جز برداشت شخصی تو از اندوه نیست. به تو گفته اند اندوه چیز بدی است آنگاه سعی می کنی از آن بگریزی در حالی که هیچ بدی در آن وجود ندارد ویکی از قطب های زندگی است.
هر رخدادی را جشن بگیر. اگر غمگین هستی اندوه خود را جشن بگیر، سعی کن خواهی دید که می توانی. غمگین هستی؟ پس برقص چراکه اندوه بسیار زیباست، همچون گلی که در نهادت شکوفا شده. برقص و لذت ببر، ناگهان احساس می کنی اندوه به تریج ناپدید می شود و جشن باقی می ماند. تو در واقع انرزی موجود در اندوه را دگرگون کرده ای !!!
------------------------------------------
پاورقی 1: مطلب بالا هیچ تناقضی با حرفای گذشته که راجع به شادی و امیدواری بوده، نداره و اگه با دقت بخونی می بینی که در همون راستاست.
پاورقی 2: اگه الان نارحتی و احساس بی حوصلگی می کنی، بخاطر خودت که شده یه آهنگ بزار و پاشو برقص ... بخاطر خدا یه بار امتحان کن بعد بگو همه ش چرته !!! (غزل منظورم تو بود)
بی ربط: قطار بی توقف زندگی، ایستگاه ندارد ... مراقب باش !
قربانت غزل جان te quiero
باران نباش تا با التماس به شیشه بکوبی که نگاهت کنند. ابر باش که با التماس نگاهت کنند که بباری!!!
ممنون... قشنگ بود