ترم تابستون

امروز پس از عمری امتحانات ما به پایان رسید...ولی افسوس!

پس از امتحان با مسعود خان به سان شنگول و منگول طی طریق می نمودیم که مادر مرده ای از دور بانگ بر آورد...برای ترم تابستون اطلاعیه زدند تو برد، بیاین بخونید.

رفتیم به سمت دامداری و دیدم کتابت نموده اند که:

دانشجویان عزیز، نرها و ضعیفه های گرامی ترم تابستون از 20 تیر آغاز شده و حضور در کلاسها الزامی می باشد!

پس از خواندن این جمله تنها و تنها تصویر زیر در ذهنمان نقش بست!



                                                 


آری درست می بینید، این فینگر فاکی است که آموزش به سمت ما نشانه رفته و تعطیلات ما را به یغما برده است.


نگاهی به مسعود نموده و فرمودیم:

 خر تو تابستون ترم می گیره، تو این گرما ت.خ.م.امون جوجه میشه!!!

و مسعود نگاه عاقل اندر سفیه به ما انداخت و گفت:

مهدی، همه خرا ترم تابستونه می گیرن، بیا ماهم می گیریم!!!

بدین سان بر دنیا و تمام مشکلاتش خندیدیم و بر آن شدیم ... ترم تابستونه بگیریم.

 

---------------------------------------


پاورقی 1: مردونه مسئولا دانشگاه رو با خر یه جا ببندن؛ به خر بر میخوره و به شخصیتش توهین میشه!


پاورقی2: از این که در نبودم اینجارو گردگیری کردید ... سپاس و این برنامه ها.


پاورقی 3:دوواش فرزادمان اسباب کشی نموده و به منزل جدید رفته اند!


بی ربط: برای یه بار هم که شده انگشت وسطی؛ همون که کناره انگشت سبابه ست، آره همون فینگر فاک رو به مشکلات نشون بده و بخند!!!

شرمنده

عامولیک

 بسی شرمساریم به چند دلیل، که به شرح زیر می باشد:

اولندش ... دیر به دیر و دور به دور آپ می کنیم!

دویومندش ... فرصت سرزدن به همه رو ندارم. البت بعد امتحانا جبران می کنم؛خوتون که درجریانید!

سیومندش ... دوتا امتحان دادم و دوتای دیگه مونده!

دیگه این روزامون مایه رو سیاگیه!!!

 

------------------------------------


پاورقی 1: لا لا لا، لا لا لا ( با ریتم درست بخون) این صدای کبک م بود ... داره خروس می خونه!!!


پاورقی 2: آرزوهای خوب برام بکنید ... اینطور که بوش میاد امتحانارو ... آره و اینا کردم!!!


پ.ن :قالبم به گا (فاک) رفته...اینم برا ما گربه میرقصونه...انچوچک!!!

 

بی ربط: عقربه های ساعت شوخی بردار نیست ... مواظب باش!

سنگ صبور

شده یه عالمه حرف تو دلت مونده باشه ولی کسی نباشه که بهش بگی!؟  شده سنگ صبور دیگران باشی ولی خودت هیچی !؟


خیلی وقتا بین جماعتی از دوست و رفیق داری غلت میزنی ولی چه فایده، نه می فهمن چی میگی نه به هرکسی میشه هر حرفی رو زد. همیشه با خودم این جمله رو تکرار می کردم که اسرار دلتو فقط به کسی بگو که روزی علیه ت استفاده نکنه.


یه زمانی مریم (خواهرم) محرم اسرارم بود، ولی چند سال پیش عمدا یا سهوا تو جمع یکیشون رو به زبون آورد و همون باعث شد که دیگه به هیچ کس نتونم اعتماد کنم. (البته من چیزی به دل نگرفتم و بخشیدمش )الان که فک میکنم می بینم به اندازه ی چند سال حرف نگفته دارم!!!

 

جدایی از این حرفا دوتا وبلاگ هست عنوانشون خیلی قشنگه و کلی حرف برای گفتن داره:

یکیش دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد ...

و اون یکی هوارا از من بگیر،اما خنده ات را نه ...

برای نویسنده هاش( لیلا و سپیده) آرزوی موفقیت می کنم.

 

-------------------------------------------


پاورقی 1: به نظرت بهترین سنگ صبور تو زندگی کیه!؟ خودت حرف دلتو به کی میگی!؟


پاورقی 2: از گفتن خدا برای مورد قبل به شدت پرهیز کنید؛ چون اگه اون نباشه بقیه هیچند!

 


بی ربط: هیچ وقت یادت نره؛ زندگی یه فرصته و بازگشت نداره!