کوه را فاصله کردند
تا شاید
نگاه ما به هم نرسد
ولی رسید
دریا را فاصله کردند
تا دست های ما بهم نرسد
ولی رسید
جنگل و تالاب ،فاصله کردند
تا صدای ما
بهم نرسد
ولی رسید
در این بهم رسیدگی
ای عزیز
چرا خویشتن را بهانه می سازی؟ بایآس از یاوه (ا.آزرم)
بندگان خدا، شما و آرزوهایتان در این دنیا مهمان هستید که مدت مهمانیتان معلوم شده؛ و وام دارانی می باشید که بستانکار (وامش را) از شما مطالبه می کند. مدت مهمانیتان اندک و وامتان عمل (عبادت و بندگی ) است.
شما در روزگاری واقع شده اید که خیر و نیکویی به آن پشت کرده و شر و بدی به آن رو آورده است و شیطان به تباه نمودن مردم طمع دارد و مکر و حیله اش به همه جا راه یافته و شکار کردنش آسان شده است.
به مردم نظر کن، آیا هیچ می بینی مگر فقیری که از فقر و درویشی رنج می برد (شکیبایی ندارد و به آنچه خدا خواسته راضی نیست) یا ثروتمندی که شکر نعمت خدا بجا نیاورده کفران می کند، یا متمرد و سرکشی که گویا گوش او برای پند و اندرزها سنگین است.
کجایند نیکان و شایستاگان شما و آزاد مردان و کرم دارانتان و کجایند پرهیزکاران در دادوستد و پاکان در کردارشان؟ آیا همگی از این دنیای پست و سرای رنج و بد بختی با شتاب کوچ نکردند؟
شما که جانشین آن نیکان هستید به قدری رذل و پست می باشید که برای نبردن نامتان مذمت از شما هم سزاوار نیست؛ پس در این مصیبت باید بگویم: إنالله و إنا إلیه راجعون.
فساد و تباهکاری نمایان شده است. پس نیست شخصی که آن را تغییر دهد، و نه نهی کننده ای که از آن نهی نماید!! با این رویه می خواهید در بهشت در جوار رحمت خدا و از دوستان او باشید؟
چه دور و نادرست است اندیشه ی شما!! خدا را برای رفتن به بهشت او (با کردار زشت گفتن این که رحیم و کریم و آمرزنده است) نمی توان فریب داد.
خدا لعنت کند کسانی را که به معروف امر می کنند و خود آن را بجای نمی آورند، و منکر را نهی می نمایند و خود مرتکب آن می شوند.
*الهی! من به قدر تو نادانم و سزای تو را ناتوانم و روز به روز بر زیانم.
*الهی!من کیم که بر درگاه تو زارم، یا قصه ی درد خود به تو بردارم
در عشق تو من کیم که در منزل من از وصل رخت گلی دمد بر گل من
*الهی!به عنایت ازلی، تخم هدی کاشتی، به رسالت انبیا آب دادی، به توفیق رویانیدی، به نظر و احسان خود به بار آوردی. از لطف تو در می خواهم که سموم قهر از آن باز داری و کشته ی عنایت ازلی را بر عایت ابدی مدد کنی.