مناجات نامه ی خواجه

اگر به دو گیتی آن روز یابم من برسودم ور بود تو خود را یابم، به نبود تو خوشنودم.

خدایا! نه شناخت تو را توان، نه ثناء تو را به زبان، نه دریای جلال و کبریاء تو را کران.پس تو را مدح و ثنا چون توان؟! تو را که داند؟ که تو را تو دانی تو، تو را نداندکس؛ تو را تو دانی و بس.

اراده کرده ام تا زندگی موفقی داشته باشم

قدم اول: بپذیرید که در یک نظام هوشمند، هیچ کس از جمله خود شما بر اثر تصادف به وجود نمی آید.

قدم دوم: از هر فرصتی حتی کوتاه استفاده کنید، تا زندگی خود را صرف خدمت کنید.

قدم سوم: هدف خود را با کانون اراده هماهنگ کنید.

قدم چهارم: هر چیزی را که دیگران در مود هدف شما می گویند نادیده بگیرید.

قدم پنجم: یادتان باشد که منشاء اراده و خالق هستی به نفع شما کار می کند.

قدم ششم: زندگی افرادی را که هدف خود را شناخته اند مطالعه کنید.

قدم هفتم: طوری عمل کنید که گویی زندگی را همان گونه که برایتان هدف گذاری شده است، سپری می کنید حتی اگر احساس می کنید هدف خیلی برای شما روشن نیست.

قدم هشتم: از مدی تیشن یا مراقبه استفاده کنید تا هدف خود را حفظ کنید.

قدم نهم: سعی کنید افکار و احساسات شما با کارهایتان هماهنگ باشد.

قدم دهم: سپاس گزار و قدر دان باشید؛ حتی برای تفکر و تآمل در مورد هدفتان.

فاصله

من حقیقتآ خواهان آن ام که زندگی ات از نور لبریز شود، وتو خود را تسلیم خدا کنی.

خدا و روشنایی همواره قرین هم اند؛ مسئله فقط باز کردن چشم هاست.

آنگاه، آنچه که از ما بوده از آن ما خواهد شد.

فاصله فقط، فاصله بین پلک ما و چشمان ماست؛ شاید به این ضخامت هم نباشد.

چشم ها همیشه باز اند، اما ما این را نمی دانیم.