کجا بود م!!!

خستگی را تو به خاطر نسپار، که افق نزدیک است

و خدایی

بیدار که تورا می بیند و به عشق تو همه حادثه ها می چیند

که تو یادش باشی!!!




------------------------------------------------------------------------------------------------------


پاورقی اول: خدا چراغ دل هوارا از من بگیر اما خنده ات را نه ،حوض نقره و وصال رو روشن نگه داره که نذاشتن چراغ این گذر خاموش بشه... !!!


پاورقی دوم:نبودن من قصه ی همون کرد شبستریه شده دیگه؛ ولی ته ته ش این که قبلا  داشتم برای ارشد خر چوب میزدم، که اگه میدونستم اینقد سخت میگیرن بهش میگفتم بره برا خودش بچره. بعدشم این که درگیر شبکه ی اجنبیا شدم، ف ی س ب و ک!


پاورقی سوم:خدایی هیچ جا بلاگ اسکای نمیشه، بچه های ساده و با معرفت، دوستای صمیمی و ... . خدا بخواد بازم مثل سابق دور هم باشیم و با نوشته های همدیگه زندگی کنیم.


لبخندی برای آغاز

سلام!


به همه ی اونایی که اومدن اینجا اما من نبودم!!!