مجنون و لیلی واقعی!

یک شبی مجنون نمازش را شکست / بی وضو در کوچه لیلا نشست


گفت یا رب از چه خوارم کرده ای ؟ / بر صلیب عشق دارم کرده ای ؟


خسته ام زین عشق ، دل خونم مکن / من که مجنونم ، تو مجنونم مکن


مرد این بازیچه دیگر نیستم / این تو و لیلای تو ، من نیستم


گفت ای دیوانه ، لیلایت منم / در رگ پنهان و پیدایت منم


سال ها با جور لیلا ساختی / من کنارت بودم و نشناختی


-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


پ.ن: لطفا بدون تعصب و جانب داری بگید چه رنگی رو دوست دارید! ... ممنونم



جستجوی خدا در دنیا

خدایا مرا از این فاجعه ی پلیدِ مصلحت پرستی مصون بدار تا به رعایت


مصلحت،حقیقت را ذبح شرعی نکنم!


خدایا جهل آمیخته با خودخواهی و حسد مرا ابزار دشمن مساز تا منی


را که *می خواهم باشم* قربانی منی که *می خواهند باشم* نکند.


خدایا عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار.


خدایا به مذهبی ها بفهمان که آدم از خاک است. بگو که یک پدیده ی


مادی نیز به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده ی غیبی، در


دنیا همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت؛ و مذهب، اگر پیش از مرگ،


به کار نیاید؛ پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد.

ای خوب من

همه ی طبقات آسمان را گشته ام،در دل ستاره باران نیمه شبهای


روشن و مهربان تابستان،بر جاده ی کهکشان تاخته ام؛صحرای ابدیت را


درنوردیده ام،بال در بال فرشتگان،در فضای پاک ملکوت شنا کرده ام،با


خدایان،ایزدان،امشاسپندان،با همه ی الهه های زیبای آسمان،با همه ی


ارواح جاویدی که در نیروانای روشن و بی وزش آرام یافته اند آشنا بوده ام.


از هر جا،از هر یک،یادی،یادگاری،برایت هدیه آورده ام. از سیمای هر


کدام زیباترین خط را ربوده ام،از اندام هر یک نازنین طرح را گرفته ام،از هر


گلی،افقی،دریایی،آسمانی،چشم اندازی،رنگی دزدیده ام؛و با دست و


دامنی پر از خط ها و رنگ ها و طرح های آن سوی این آسمان زمینی،از


معراج نیمه شبان تنهایی،به دامان مهربان تو ای دامن حریر مهتاب


شبهای زندگی سیاه من فرود آمده ام،نشسته ام تا آن ودیعه ها که از


آسمان ها آورده ام در دامن تو ریزم.