دست نوشته های گاندی

دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می ستایند،


حسودان از من متنفرند، ولی باز می ستایند،


دشمنانم کمر به نابودیم بسته اند و همچنان می ستایندم،


چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستی خواهم داشت،نه حسودی،نه دشمنی و نه حتی رقیبی؛ من قابل ستایشم و تو هم.


یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتد به خاطر بیاوری آنهایی را که هر روز می بینی و مراوده می کنی همه انسانند و دارای خصوصیات یک انسان، با نقابی متفاوت، اما همگی جایزالخطا.

نصایح زرتشت به پسرش

روح خود را به خشم و کین آلوده مساز


هرگز ترش رو و بدخو مباش


در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند


اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده


چالاک باش تا هوشیار شوی


سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام برسانی


با هیچ کس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد


مغرور و خودپسند مباش زیرا انسان چون مشک پر باد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند

غدیر

هرچه می گردم بیام واژه ای اما...ولی

 

مانده ام دربیکران گویای عشقت یا علی(ع*)

 

چهره در هم می کشم در محضر ویران ها

 

گرنیابم همچو "  تو " در روزگارم  همدمی

 

یاعلی گویان ،مدد ، من چاره می جویم زتو

 

ای مرام و معرفت ،ای که بدنیا مرحمی

 

مظهر مردان شود ان کس شناسد نام تو

 

گر کسی ، راه تو را چندی رود " حتی ،کمی"

 

یاورم بودی تمام زندگی " باور " توئی

 

منکه هستم ، ریزه سنگی /زیر  پایت." کمتری"

 

یا علی درنام تو هرگز نکردم شبه ای

 

خود همی دانم ؛توئی؛ مولای من "مولا علی(ع)"

 

 

سروده ی : فرزانه شیدا (دفتر شیدائی دل)