مناجات نامه

*الهی! من به قدر تو نادانم و سزای تو را ناتوانم و روز به روز بر زیانم.

*الهی!من کیم که بر درگاه تو زارم، یا قصه ی درد خود به تو بردارم

در عشق تو من کیم که در منزل من           از وصل رخت گلی دمد بر گل من

*الهی!به عنایت ازلی، تخم هدی کاشتی، به رسالت انبیا آب دادی، به توفیق رویانیدی، به نظر و احسان خود به بار آوردی. از لطف تو در می خواهم که سموم قهر از آن باز داری و  کشته ی عنایت ازلی را بر عایت ابدی مدد کنی.


نظرات 3 + ارسال نظر
mary دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:13 ب.ظ http://maryland.blogsky.com

خداوندا
تو را من چشم در راهم
گرم یاد اوری یا نه
من از یادت نمی کاهم


سلام دوست عزیز
راستش اولین چیزی که تو بلاگت توجه منو به خودش جلب کرد لینک بلاگ خودم بود
مچکرم از این بابت
خوشحال میشم بدونم کی هستین
مرسی که سر زدین

ماری سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:55 ق.ظ http://payameshadi.blogfa.com/

ای خدای من، ای خدای من،
چرا مرا ترک کرده ای و از نجات من و سخنان فریادم دور هستی؟
با سلام و خسته نباشید عزیز ممنونم از حضور گرم شما نازنین
..زیبا بود..موفق و شاد کام باشید عزیز. [گل]

مریم چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:53 ب.ظ http://www.yekdelebarani.blogsky.com

در حضور خار ها هم میشود یک یاس بود / در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود میشود حتی برای دیدن پروانه ها / شیشه های مات یک متروکه را الماس بود کاش میشد ، حرفی از کاش میشد هم نبود / هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد