*الهی! من به قدر تو نادانم و سزای تو را ناتوانم و روز به روز بر زیانم.
*الهی!من کیم که بر درگاه تو زارم، یا قصه ی درد خود به تو بردارم
در عشق تو من کیم که در منزل من از وصل رخت گلی دمد بر گل من
*الهی!به عنایت ازلی، تخم هدی کاشتی، به رسالت انبیا آب دادی، به توفیق رویانیدی، به نظر و احسان خود به بار آوردی. از لطف تو در می خواهم که سموم قهر از آن باز داری و کشته ی عنایت ازلی را بر عایت ابدی مدد کنی.
خداوندا
تو را من چشم در راهم
گرم یاد اوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
سلام دوست عزیز
راستش اولین چیزی که تو بلاگت توجه منو به خودش جلب کرد لینک بلاگ خودم بود
مچکرم از این بابت
خوشحال میشم بدونم کی هستین
مرسی که سر زدین
ای خدای من، ای خدای من،
چرا مرا ترک کرده ای و از نجات من و سخنان فریادم دور هستی؟
با سلام و خسته نباشید عزیز ممنونم از حضور گرم شما نازنین
..زیبا بود..موفق و شاد کام باشید عزیز. [گل]
در حضور خار ها هم میشود یک یاس بود / در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود میشود حتی برای دیدن پروانه ها / شیشه های مات یک متروکه را الماس بود کاش میشد ، حرفی از کاش میشد هم نبود / هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود