هزل

هزل، استفاده از جملات رکیک و بکار بردن اندام ممنوعه برای بیان مفهوم و مضامین عمیق زندگی و عرفانیه. این بیان به دلیل بوجود آوردن خنده ای آنی و ترکیباتی که به شدت از سوی جامعه نفی میشه گیرایی بسیار بالایی داره و تا سالها در خاطر افراد می مونه.


یکی از بهترین هزل هایی که خوندم داستان کنیزک و خر خاتون از مثنوی هستش که مولانا به بهترین نحو ممکن چهره ی واقعی نفس و البت بعضی، بازم تکرار می کنم بعضی از بانوان که واژه ی بانو از سرشان زیاد است و بهتر است ضعیفه مورد خطاب قرار گیرند (که با دست پس میزنن و با پا پیش می کشن) رو نشون میده!


از اونجایی که برای شعورت ارزش قائلم، می خواستم نظرت رو راجع به این سبک نوشتاری بپرسم و بدونم آیا موافق این چنین نوشته هایی هستی یا نه!؟

------------------------------------------


پاورقی ۱: این یه رای گیریه حسابیه انصافا این دفعه درست شرکت کنید و مثل دفعه های قبلی نپیچونید !!!


پاورقی 2: 2باره 2 شد...یادش بخیر!


بی ربط:

*هر رزو امید تازه ای تو دلم جوونه میزنه که تا شب به درخت باور تبدیل میشه !

*با یه دریا پر از امید، چشم به آسمون دارم و مطمئنم که حواست به منم هست ... مخلص خدا از زمین تا آسمون هفتم !!!

عبور از پل ... حال و هوای امروز

یه بزرگی که خیلی بهش اعتقاد دارم یه داستان قدیمی برام تعریف کرد که خیلی به حال و هوای این روزای ا.ی.ر.ا.ن شبیه فقط یه مشکلی داره انوم این که یه خورده بی حیایی داره ولی ارزش خوندن رو داره!

 

سالها پیش حاکم مستبدی در یکی از شهرهای ایران پادشاهی می کرده و حسابی به مردم زور می گفته؛ تو این شهر یه پل بزرگ بوده که مردم زیادی هر روز مجبور بودند از این پل رد بشن و حاکم هم از همین امر استفاده می کرده و از مردم نَواقِلی ( همون عوارض خودمون) می گرفته؛ بعد از یه مدتی تصمیم می گیره و عوارض رو دو برابر می کنه. با این کارش صدای مردم در میاد و پادشاه دست به دامن وزیرش میشه که حکومت رو نجات بده.

وزیر بعد از یه مدت فکر کردن یه قانون جدید برای عبور از پل وصل می کنه و اون قانون این بوده که هرکسی که می خواد از پل رد بشه علاوه بر پولی که میده، باید لباساشو هم در بیاره و یه حالی به مامورا بده (تریپ دَدَری و این چیزا) !!!

پادشاه بعد از یه مدت می بینه دیگه اعتراضی وجود نداره. کنجکاو میشه و به سمت پل حرکت می کنه؛ به پل که میرسه از یه بابایی میپرسه جریان چیه، مشکلی که وجود ندار، همه چیز مرتبه!؟

اون فرد در جوابش میگه همه چیز خوبه  قبله ی عالم و همه ی مردم از این که عوارض دو برابر شد هیچ گله ای ندارند؛ فقط اگه ممکنه تعداد مامورایی که مردم رو خِفت می کنن و ترتیبشون رو میدن بیشتر کنید که اینقدر معطل نشیم!!!

 

--------------------------------------------

 

پ.ن 1: اگر ما آنچه بایستی کنیم، می کردیم؛ به آنچه می بایستی داشته باشیم، می رسیدیم (مثل اسکاتلندی)


پ.ن 2: خون تمام بشریت یک رنگ است ولی لیاقت آنها فرق می کند. (مثل آلمانی)


پ.ن 3: شرمنده داستان بالا یه خورده۳ Xی بود، و بهت برخورد ... باید جا خالی می دادی!!!