زندگی

زندگی شطرنج دنیا ودل است ... قصه پررنج صدها مشکل است

شاه دل کیش هوس ها می شود ... پای اسب آرزوها در گل است

فیل بخت ما عجب کج می رود ... بر سر ما بس خیال باطل است

مهره های عمر من نیمش برفت ... مهره های او تمامش کامل است!!!

 

---------------------------------------

پاورقی: امتحانات پایان ترم از هفته ی دیگه شروع میشه؛ نتیجه اخلاقی مهم، باید درس خوند!!!

 

بی ربط 1: اگر می‌بینی کسی به روی تو لبخند نمی‌زند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن!

بی ربط 2: من آینده را دوست دارم، چون بقیه عمرم را باید در آن بگذرانم؛ پس برای آنکه عمر طولانی باشد، باید آهسته زندگی کنیم!


 

پاینده باشید ... مهدی!


چی می شد اگه ...؟

سلام

حرف اول:

مدتها بود می خواستم یه سری فایل Power Point  که پر از جمله های قشنگ قشگنه برای دانلود بذارم اما فرصت نمی شد. بلاخره شد و اولیشو گذاشتم. هر بار که فایلی میذارم، قسمتهایی از متنش را هم  میگذارم که اگه کسی حال دانلود نداشت، همین جا بخونه و یه فیض همیچین درست و حسابی ببره!!!

حرف دوم:

هر کسی از این فایلها داره لطف کنه و بفرسته تا به اسم خودش بذارم و همه بتونیم اسفاده کنیم. فکر می کنم اینطوری مفیدتره و بهتر توو خاطر می مونه. اما خدایی اگه دانلود نمی کنید بگید تا منم نذارم؛ اما از من می شنوید بگیرید، هم فاله هم تماشا!

 

چی می شد اگه ... ؟

چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده  ... چرا که دیروز ما وقت نکردیم از او تشکر کنیم.

چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد ... چون امروز اطاعتش نکردیم .

چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود ... چرا که امروز قادر به درکش نبودیم.

 


 



 

پاینده باشید ... مهدی!

from_3*x_to_super_conciousness

موانع اساسی بر سر راه عشق، ساخته ی انسان هستند و توسط انسان ها خلق شده اند. وگرنه، رودخانه عشق برای جاری شدن و رسیدن به اقیانوس زندگی منظور شده است. انسان ها به این دلیل وجود دارند که بتواند همچون عشق جاری شوند و به الوهیت برسند.آن موانع انسانی که ما  بر سر راه جریان عشق تبعیه کرده ایم چیست؟ نخستین نکته این است که تاکنون، تمام فرهنگ های انسانی با سکس، با شهوت (passion ) مخالف بوده اند. این مخالفت، این انکار، امکان زایش عشق را در انسان ها نابود ساخته است.

حقیقت ساده این است که سکس نقطه ی شروع تمام سفرها به سوی عشق است. مکان تولد سفر عشق، سرچشمه ی Gangorti   (عشق) آن منبع، منشاء رودخانه ی عشق ، سکس است. و همه با آن دشمن هستند __ تمام فرهنگ ها، تمام مذاهب، تمام مرشدان، تمام مردان "مقدس". بنابراین این حمله ای بر خود سرچشمه است، بر خود منبع و رودخانه در همانجا بازمی ماند: "سکس گناه است" ، " سکس ضدمذهب است" ، "سکس زهر است!" و ما هرگز به این فکر نمی کنیم که این انرژی جنسی است که در نهایت به عشق بدل می شود. تکامل عشق چیزی نیست به جز دگرگون شدن انرژی جنسی.

 با نگاه کردن به یک تکه ذغال، هرگز به ذهنتان نمی آید که همین ذغال است که به الماس تبدیل می شود. بین یک قطعه ذغال و یک الماس تفاوت اساسی وجود ندارد. عناصر موجود در یک قطعه ذغال با عناصر درون الماس یکی هستند.  با عبور از روندی که هزاران سال به طول می انجامد، ذغال به یک الماس تبدیل می شود. ولی ذغال  را با اهمیت نمی دانند. وقتی ذغال را در خانه نگهداری می کنند، در مکانی قرار می دهند که توسط میهمان ها دیده نشود، درحالیکه الماس را به گوش ها می آویزند  یا به سینه می زنند تا همه بتوانند آن را ببینند. ذغال و الماس یکی هستند: ولی رابطه ای دیدنی بین این دو به نظر نمی آید، که آن ها دو نقطه از سفر یک عنصر هستند. اگر با ذغال مخالف باشی ؛ که بسیار ممکن است ، زیرا در نظر اول چیزی جز دوده ی سیاه برای تقدیم کردن ندارد!  آنگاه امکان متحول شدنش به یک الماس در همانجا متوقف می شود. این خود ذغال است که می توانست به یک الماس بدل شود.

این انرژی جنسی است که به عشق تبدیل می شود. ولی همه با آن مخالف هستند، با آن دشمن هستند. مردمان به اصطلاح "خوب" شما با آن مخالف هستند. و این مخالفت حتی به آن دانه اجازه نداده که جوانه بزند و کاخ عشق را در پایه اش، در همان نخستین گام ازبین برده است. ذغال هرگز الماس نخواهد شد، زیرا آن پذیرش که برای تکاملش، برای روند دگرگونی اش مورد نیاز است، وجود ندارد و چگونه چیزی که با آن دشمن شده ایم، چیزی که با آن مخالف هستیم، چیزی که پیوسته با آن در جنگ هستیم می تواند دگرگون شود؟ انسان ها با انرژی خودشان به مخالفت برخاسته اند. انسان ها وادار شده اند تا با انرژی جنسی خود بجنگند!!!

----------------------------------------------------------------

پاورقی: این مطلب را توی کتاب from_3*x_to_super_conciousness اوشو خوندم، به نظرم جالب اومد!

پاورقی 2: هرکسی آزاده هر برداشتی که دوست داره بکنه، من فقط خواستم نشون بدم میشه به خیلی مسائل یه طور دیگه هم نگاه کرد.

بی ربط:

                گاهی گمان نمیکنی و می شود / گاهی نمی شود که نمی شود

               گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست / گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

                  گاهی گدای گدایی و بخت نیست /گاهی تمام شهر گدای تو میشود

 

 

پاینده باشید ... مهدی!