آیا می شود اندوه را جشن گرفت؟

در اندوه غرق نشو، بلکه نظاره گر آن باش و ا زآن لذت ببر؛ زیرا اندوه زیبایی های خاص خود را دارد. تو تا به حال نظاره گر نبوده ای، به قدری در آن غرق شده ای که به زیبایی های آن پی نبرده ای.


وقتی آدم شاد است، مانند زمانی که غمگین است عمیق نیست، اندوه عمق دارد در حالی که شادی سطحی است. شادی شلوغ و پر سروصداست ولی غم دارای سکوتی خاص است. شادی همچون نور است و اندوه به مثابه تاریکیست. روشنایی گاهی اتفاق می افتد ولی تاریکی همیشه هست.


تو وقتی غمگین می شوی، فکر میکنی اتفاق بدی برایت رخ داده، در حقیقت چیزی جز برداشت شخصی تو از اندوه نیست. به تو گفته اند اندوه چیز بدی است آنگاه سعی می کنی از آن بگریزی در حالی که هیچ بدی در آن وجود ندارد ویکی از قطب های زندگی است.


هر رخدادی را جشن بگیر. اگر غمگین هستی اندوه خود را جشن بگیر، سعی کن خواهی دید که می توانی. غمگین هستی؟ پس برقص چراکه اندوه بسیار زیباست، همچون گلی که در نهادت شکوفا شده. برقص و لذت ببر، ناگهان احساس می کنی اندوه به تریج ناپدید می شود و جشن باقی می ماند. تو در واقع انرزی موجود در اندوه را دگرگون کرده ای !!!


------------------------------------------

پاورقی 1: مطلب بالا هیچ تناقضی با حرفای گذشته که راجع به شادی و امیدواری بوده، نداره و اگه با دقت بخونی می بینی که در همون راستاست.


پاورقی 2: اگه الان نارحتی و احساس بی حوصلگی می کنی، بخاطر خودت که شده یه آهنگ بزار و پاشو برقص ... بخاطر خدا یه بار امتحان کن بعد بگو همه ش چرته !!! (غزل منظورم تو بود)

 

بی ربط: قطار بی توقف زندگی، ایستگاه ندارد ... مراقب باش !

نظرات 52 + ارسال نظر
. بـــانــ و تمشـــ کی . شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ب.ظ http://tameshki.com

اولللللللل

اووووووووووووووووووووووووووووووللللللل :دی

مررررررررسی

. بـــانــ و تمشـــ کی . شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ http://tameshki.com

قبول دارم . . .
و همیشه سعی میکنم توی غم هام و خستگی هام غرق نشم !!

ایوووووووووووول

کارت درسته!

. بـــانــ و تمشـــ کی . شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:07 ب.ظ http://tameshki.com

نینجون!

. بـــانــ و تمشـــ کی . شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ب.ظ

ما اینیم دیگه . . . شک داشتی اینیم ؟

نوووچ

بر منکرش لعنت ... بشمار

من! شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ب.ظ http://kheyri.blogfa.com

بنـــــده در فــراق بابایی بــه سر

میبریم !

نبینم بابایی غمناک باشی!

غزل شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ب.ظ http://www.calm.blogsky.com

ممنون داداش گلم....ممنون از اینکه انقدر با شعوری...ولی باور کن دیگه هیچ قری تو کمرم نیست که بخوام با آهنگ....مهدی میدونی آدم یه وقتایی به بن بست میرسه...بعضیا از بن بست بیرون میان ولی اونایی که بیرون میان راه برگشتی هم براشون مونده ولی یه آدمی مثله من بن بست زندگیش نه راه پیش داره و نه راه پس....من تو این سن معنی خرد شدن رو فهمیدم وااای به چند سال دیگه زندگیم...البته اگر چند سال دیگه ای وجود داشت....به هر حال سعی میکنم امشب به این پستت یه کم بیشتر فکر کنم ولی....خسته ام....خیلی خسته تر از اینی که میبینی!!!

چاکر آبجی!

همیشه یه راهی هست ... به بالا نگاه کن ... هنوز بازه ... دست خدارو بگیر بیا بالا(این شعر نبودا ... فشم ندی)

بلاخره از یه راهی رفتی تو کوچه ای که تهش بن بسته! از همون راه برگرد ما همه شادیتو می خواییم!

قرار شد غرق نشی ... بزار وجود داشته باشه ... بخاطر تمام بچه های بلاگ اسکای پاشو برقص!

من! شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ب.ظ http://kheyri.blogfa.com

امــــا فک کنم یه توپ بگیرم برقصم بهتره !

()

برقص بابایی!

وقتی از همه بریدی برقص

. . . شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ب.ظ http://lostinlove.blogfa.com/

پاندا در جواب کامنتتون:
این لیکورن یه چیزی تو مایه های آبجو کمی با درصد بیشتر در حدود 20 تا 30 درصد الکل و برای خوش طعم کردن عرق است . . .!؟!؟ کافی بود؟!

بابا ایول ... تو هم که اهل حالی

مرسی از اطلاع رسانی

از عرق خوشم نمیاد

غزل شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:40 ب.ظ http://www.calm.blogsky.com

خوش به حال اینهمه این انرژی که تو وجودته....کاش یه ذره از اینهمه انرژی مال من بود...

این انرژی تو وجود همه هست!

منم گاهی دپ می شم ولی خیلی درگیرش نمی شم!

غزل شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.calm.blogsky.com

راستی امروز دوباره کیک گرفتم بعد داشتم میخوردم یاد تو افتادم....کلی دلم میخواست تو هم همون لحظه میخوردی!!!

همین که یاد من افتادی بسه! دمت گرم

نووووش جون آبجی ... کیک کجا بود بچه ها گشنه تشنه

. . . شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ب.ظ http://lostinlove.blogfa.com/

عوضش لیکورن اساسی خوشمزست، مخصوصاً خالیش.

نوش

بروبالا به سلامتی جم

دودو شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:03 ب.ظ http://doudou.blogsky.com

غزل باید برقصه....
غزل باید برقصه....
ببین غزل....من خودم امرزو داشتم به این فکر می کردم که چیکار کنم تو این تابستون افسردگی نگیرم...چون دو دقیقه که تنها میشم اصلا روانی میشم......پس بدون می فهممت....خیلیا می فهمننت....

بیا باهم برقصیم اصلا ببینیم مهدی راس میگه یا نه؟؟؟؟
اگه الکی گفته باشه دوتایی میریزیم سرش می زنیمش....خوبه؟؟؟؟


(من چرا اینارو اینجا گفتم؟!!!!!!!)

دس دس غزل می خواد برقصه!

بابا راست میگم جان خودم جواب میده!

تمام انرژی غم تبدیل میشه به شادی

دودو شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:04 ب.ظ http://doudou.blogsky.com

ببین داداش جون من به خدا فرستادما....
هم کد قالب هم یاهو میل...هم پس جی میل....
چطور نیومده؟!!

دوباره می فرستم.

آبجی خانوم نیومده بود!

اشکال نداره اینقد بفرست تا بیاد!

غزل شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ب.ظ http://www.calm.blogsky.com

واااااااااای من چقدر دوست باحال داشتمو خبر نداشتم....دیگه کم کم دارم وسوسه میشم که برقصماااا! دودو جان....نگو غزل باید برقصه بگو غزل باید بخوابه...دیگه الاناست که همینجا خوابم ببره...

شوما برقص ... تو تختت برقص

فرزاد کافه چی یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:18 ق.ظ http://cafe40cheragh.blogsky.com

پانزدهمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

خدا خیرت بده!

فرزاد کافه چی یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:20 ق.ظ http://cafe40cheragh.blogsky.com

گر نکوبی شیشه غم را به سنگ... هفت رنگش میشود هفتاد رنگ... بله... همین

ایول ... موافقیم دوواش

فرزاد کافه چی یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:21 ق.ظ http://cafe40cheragh.blogsky.com

دوواش مهتی... داشتیم؟؟ نا امیدم نکن!! توی جشن تولد وبلاگت اومدم و گفتم به افتخار بچه های بندر و آهنگ لب کارون رو خوندم. بچه شطم دوواش... خوزستان... یادت رفت؟

آقا من فک کردم از بچه های جنوبی ولی طهران زندگی می کنید!؟

دم جنوبیای خون گرم گرم!

[ بدون نام ] یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 ق.ظ

یه تیکه پارازیتی می گه:
+ من کامبیز حسینی سخت معتقدم: گر نکوبی شیشه غم را به سنگ هفت رنگش می شود هفتاد رنگ...
با همون ریتم خودشونم باید بخونی...

بنده در نظر قبلی هم گفتم که اصولا سرخوشیمان رو جشن میگیریم و اصولا و اساسا فکر می کنیم که غمی نداریم! حتی اگر داشته باشیم...

+ غزل پاشو دیگه... دست مارم بیگیر... پاشو خودن برات یه پیک جین میارم!!!

دم آبجی بانو گرم!

غزل باید برقصه

سپیده یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ق.ظ http://javedanegi.blogsky.com

همانا از سرخوشی بی حد و مرز اسممون رو فراموش کردیم!!!!

دانستیم شومایید!

سپیده یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ق.ظ http://javedanegi.blogsky.com

راستی مهدی تو برای قالبت از کدهای جاوا استفاده کردی؟؟؟؟

آخه تنها وبلاگی که نمی تونم با گوشی باز کنم وب توئه!!! بهم پیغام mobify میده و می گه اسکرین شما قادر به باز کردن نیست!!!

خیر سرم رفتم موبی فای براش تعریف کردم که رو موبالی کامل بالا بیاد!

حذفش می کنم!

الناز یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ق.ظ http://parvazeghasedak.blogsky.com

سلام

قول میدم توی اندوه ها غرق نشم!

ولی اگه این طوری شد حتما باید برقصم!

سلام

نکنه اهل رقص نیستی؟

نیلوفر یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 ق.ظ http://khoneye-dewdrop.blogsky.com/

حرفت رو قبول دارم غم غصه یه حس که زشت نیست اخه ادم ها چقدر میخوان بخندن یکم هم ناراحتی نیازه یکن ادم باید گونه هاش خیس بشه تا خدا یادش بیاد

منم حرفت رو قبول دارم

ولی خدا فقط تو اشکها نیست

فندق یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:11 ق.ظ

سلام
ای کلک نظرات ماه پشونی رو می خونی ؟
اره اخه اصفهان استاده
نه بابا بهترین روز بودش ..

سلام

نه بابا چیکاره اون دارم تابلو بود!

غزل یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ق.ظ http://www.calm.blogsky.com

امروز مارو به یه عروسی دعوت کردن...چقدر مردم بی فکرن....نمیگن من اعصاب مصابم بی صابه!!!

بابا پاشو برو برات خوبه!

مـ♥ــن ! یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ب.ظ http://kheyri.blogfa.com

بــابایی ســــلوم !

ببیــن مــسواکــ ــ زدمــا !

()

سلوم بابایی

کار خوبی کردی

مـ♥ــن ! یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:11 ب.ظ http://kheyri.blogfa.com

بــابایی یــک عدد دخمــل خوشمـل از وبت اومده

بودش وبکــــم !

اسمش النـــاز بودش ()

بنده هم یکمی دیر رسیدم و درست حسابی

نشد ازش پذیرایی کنمـــــش !

آره؟

چی گفته بود بابایی؟

مـ♥ــن ! یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ب.ظ http://kheyri.blogfa.com

امــا به قول بابایــ ــی دپ نمیکنم !

میرم وبش یه توپ قرش بدیم ()

نمیای بابایی ؟!

البته من اومده بودم اجازه بگیرمــــا ...!!

دپ نشیا ... برو برقص و حال کن!

تلاله یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ

سلام
چرا نشه؟؟؟من الان تو یه جشن بزرگ دارم میکوبم تو سرم....رقصم هم نمی یاد.....هیچ آهنگی هم به وجدم نمی یاره.....
اما چون دارم عمه میشم کلی ذوق زده ام
:]




سلام عمه خانوم!

مباررررکه

جوووونور یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ب.ظ http://joooonevar.blogsky.com

سلاملیکم سلاملیکم
داداش جان ما که پدر رقص را درآوردیم اما حال همان حال است و قصه همان قصه...
شما هم ما را گیر آورده اید و تند تند نسخه پیچی میکنید؟
از این پس شما را داداش طبیب خطاب خواهیم کرد

سلام آبجی ترنجی

خب خوبه دیگه!

نه جون ترنجی نگیا!

دودو یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ب.ظ http://doudou.blogsky.com

سندیدیم

باشه

کوچولو یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:06 ب.ظ http://roshankocholo.blogfa.com

سلام یاد اتیش سوزی ازمایشگاه ادیسون افتادم که نشسته بود داشت نگاهش میکرد ازش میپرسن داره میسوزه
میگه عجب صحنهایی که دوباره تکرار نمی شه.

آری

داستان جالبیست

اکیوسان یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:25 ب.ظ

اندوهت را جشن بگیر.
جالب بود.
مهدی توی این کامنت دونی تو نمیشه لبخند خصوصی زد نه؟

چرا بابا رو اون جمله اون بالا کلیک کن!

. . . یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:34 ب.ظ http://lostinlove.blogfa.com/

پاندا در جواب کانتتون:
سلام عزیزم!
بذار درست شه من خودم بهت میدم! نحوه درست کردنش رو هم میتونی سرچ کنی هم اینکه آلبالو بگیری، دمش رو بگیری و البته نشوری آلبالو رو (عین انگور واسه شراب) بعد لهش کنی،یه خورده مشروب بریزی روش آخر سر هم بریزی تو یه ظرف و در ظرف رو یه پارچه بذاری و بعد درش رو ببندی. بعد از تقریباً 1 ماه آماده سرو میشه.
البته باید تصفیه هم بکنی ها. یعنی هسته ها و مخلفات باقی مونده رو جدا کنی ازش!
این بود آموزش لیکورن آلبالو در یک کامنت!!!

اینجا نمیذاشتی ... بد اموزی داره!

شرفمون رفت

غزل یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:41 ب.ظ http://www.calm.blogsky.com

۱ سوال پیش اومده از جناب پاندا:
لیکورن آلبالو باعث فراموشی اندوه هایمان میشود؟؟؟...اگر میشود من دست به کار شوم...

ماه پیشونی یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:48 ب.ظ http://www.mahpishoonii.blogfa.com

سلام سلام سلاااااااااااااااااااااام داداش مهدی خندان

عذر ما را به دلیل عدم حضور در چند پست قبلی بپذیر

دقیقا من چند روز پیش همین کارو کردم عجیب جواب داد کلا همه چی تبدیل یه جشن شد البته تو وجود خودمااا

سلااااااااام

پذیرفتم!!!

خدا خیرت بده ... اثبات علمیش هم رسید!

امید یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ http://bornforhope.blogspot.com

حرفی که میزنی درسته مهدی جون، اما یه شرط داره و اونم اینه که اون اتفاق که باعث اندوه شده، خیلی گنده تر از تحمل ما نباشه، یا اگه هست، همون ثانیه اول نخوایم دایورتش کنیم رو شادی!
مهم اینه که از اون اندوهه بفهمیم یه چیزی، یه جایی مشکل داره و باید درست بشه!
بعد از اون میشه رفت تو کار رقص و شادی
حالا دیگه یالا یالا رقص و شادی! شادی شادی رقص و شادی

وقتی یه اتفاقی برات میوفته حتما تحملش رو داشتی

دس دس ... بیا وسط

سپیده دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ق.ظ

به به... زندگی شیرین می شود وقتی وب داداشی با موبیلمون باز میشود...

مخلص آبجی سپید ... قین قین پرگاز

سپیده دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ق.ظ

الان که کامل و خوب باز میشه... عین حالتی که با پی سی میام...حتی اون دو تا عروسک کوچولو های اون بالا... دیگه مبی فای نمی خواست که...
نه که من یه جورایی مارکوپلو ام بعد از شرکت کمتر تو خونه پیدام میشه و ناراحن بودم نمی تونستم شبا ببینمت... حالا دیگه زندگی به کاممون شیرین تر می شود...

دیگه آدم گاهی جاهل میشه قرطی بازی در میاره شوما ببخش!

چاکر آبجی در سفرهای مارکوپلو!

مررررررسی

negar دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:13 ق.ظ

چارلی چاپلین که معرف حضور همه هست پس بخونید ببینید چی گفته:
شاید زندگی ان جشنی نباشد که ارزویش را داشتی
اما حال که به ان دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص.
پس شاد باش و لبخند بزن هیچ چیز و هیچ کس ارزش ناراحتی تو را ندارد اگر داشت باعث ناراحتی تو نمی شد(غزل خانوم بخون)

بعله دیگه!

همین که نگاری میگه!

مــن ! دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:18 ق.ظ http://kheyri.blogfa.com

میگمـــــا

بابایــ ــی من دپــ ــ.... میکنمــــا

آخــه وب اون النــاز باز نمیشه ()

باباییییییییییییییییییییی !!!!

یه کاری بکن دیگه ()

بیخیال بابایی

مهم نیتت بود که خیره بقیه ش ماله اینه که قسمت نیست!!!

غزل دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ http://www.calm.blogsky.com

دست خانوم نگار درد نکند...مچکریم شدیدا!!!

بعله دیگه!

من! دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 ب.ظ http://kheyri.blogfa.com

اوهــــوم !

به قول بـــابایی بیخــــیال ()

راستی بابایی آپم !

()

آفرین دخترم!

رو چشم بابایی

تلاله دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 ب.ظ

سلام
بیا دیوانگی ملت را نگر از دست این قوم عجوج ومجوج

الان میام

دخمـــل بابی ! دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:42 ب.ظ

بـــابایی همه دپ شدن !

منم دپ شدم () همــ ــه چی دپ شد !

امــ ــا قول لین قیافه ی دپ رو از خودم برش دارم !

() واسه بابابی ()

دخمـــل جدید نگیریا !()

بابایی من که دپ نشدم هنوز!

نه عزیز بابایی یه دختر داره اونم تو!

. . . دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:50 ب.ظ http://lostinlove.blogfa.com/

پاندا در جواب کامنتتون:
دهه! چرا تلقین میکنی؟ مگه من چمه؟ پاندا به این خوبی و جیگری! تازه پنجشنبه داریم با کلی آدم میریم پینت بال! تو خوبی؟
کلاً در زمان نوشتنها یهو یه جوی میگیره ول میکنه و بعد مینویسم! وگرنه همیشه خوشحال و خندونم!!!
راستی تو اون دستوره یادم رفته بود بگم که شکر یادت نره! بستگی داره به اینکه چقدر شیرین دوست داشته باشی.

خب خدارو شکر که خوبی!

دختر خورشید سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ق.ظ http://marge-ghoo.blogfa.com

salamm meehdii jann mann depp nistamm faghtt inja ejsas rahatii nemikuunamm vase haminn bee joomlehayy kootah khatmm misheeeeeeeeeeee
nemiidunam inn joomleha kootah depp ye halo safayy dge dare valiiiiiii darr harr sooratt rastt migi yee jayy dge hastt ke be mooghashh behett neshoonn miidamm

سلام

خب فازشون دپِ دیگه!

آدرس بده

خودم سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ب.ظ http://javdanegi.blogsky.com

خیلی دیوونه ای مهدی...
راستی ببینم ایمیل های من که دستت می رسه؟؟؟
نه؟؟؟

باشه می فرستم! تنها مشکل اینجاس که من تو شرکت به میل دسترسی ندارم!!! ولی هراز گاهی برات از خونه می فرستم...

میدونم ... همه میگن!!!

آره یکی راجع به ماشین شستن بود!!!

دمت قین قین!!!

ماه پیشونی سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.mahpishoonii.blogfa.com

میگم چرا این قطاره انقد کند میره حوصلمون سر رفت

میخوای از ریل خارجش کن!!!

غزل سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:35 ب.ظ

آپ کردیم...

باش!

. بــانـــ و تمشـــ کی . سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:50 ب.ظ

یالاه

چاکریم اقا !!

بلاخره این لینکدونی ِ کذائی شما درس شد !!

تشویق داره والا

درس کردی اون یکی بلاگ چرخانرو ؟

احساس میکنی گند زدی توی قالب ؟!

مخلصیم بانو!

آری دادا دست به هرچی بزنه درست میشه!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد