هزلیات مثنوی

در دفتر پنجم مثنوی ؛  یکبار جوحی لباس زنانه می پوشد و می رود درقسمت زنانه , پای منبر واعظ معروفی می نشیند به گوش دادن نصایح واعظ .


یک نفر از واعظ می پرسد : آقا اگر آن جای ما مو داشته باشد ! نماز باطل می شود . واعظ هم شروع می کند به بیان اینکه ؛ بله اگر موی فلان جایتان دراز بشود نمازتان از اعتبار می افتد و باید تمیزش کنید و از این حرفها .


دوباره مردک گیر می دهد که : آقا چقدر دراز شود نمازمان از اعتبار ساقط می شود . واعظ هم شروع می کند به اندازه دادن که اگر انداره جو بشود دیگر نماز خواندن ندارد و باید  تمیزش  کنید و فیلان و بیسار و شرح و بسط دادن موضوع ! حالا از این جا نقش جوحی شروع می شود .


جوحی که چادر و روبند زده و میان زنها نشسته  به یکی از زنها می گوید : خواهر بیا دست بزن به ... ما ببین نکند  موی اینجایم آنقدر دراز شده باشد که نماز نداشته باشد ! ( یعنی اینها را مولانا گفته ها من از خودم در نمی آورم  ؛ ببینید این بابا در زمان خودش به چه چیزها و چه کسانی گیر داده . معلوم است که چرا نمی توانستند تحملش کنند و چه  تهمتهایی که به او نزده اند ) خلاصه آن خانم از همه چیز بی خبر هم برای اینکه کمکی کرده باشد به خواهر مومنه اش  دست می زند به آن جای جوحی و ناگهان فریادش به هوا می رود و مجلس شلوغ می شود . 


واعظ که فکر می کرده  حال خانم به خاطر حرفهای حقی  که او زده اینطور دگرگون شده می گوید : به به این خانم را ببینید چطور حرفهای من به دلش نشسته که اینطور از خود بی خود شده است  .  جوحی نامرد ! هم نه می گذارد و نه بر می دارد می گوید : نخیر آقا حرفهای تو نیست که بر دلش نشسته این .... من است که بر دستش نشسته !


از این جا به بعد مولانا می زند که  بله ما و منی و این ادا و اصولها رو بگذارید کنار برای ارتباط با خدا مانع تراشی  نکنید .این چیز نماز ندارد و آن چیز نماز ندارد در نیاورید .( بخصوص خیلی به ریش ! گذاشتن گیر می دهد) و در نهایت می رسد به اینجا که  هر جا و هر طوری که هست در هر شرایطی که هستید دنبال خدا باشید . و برای ارتباط با او تبصره و قاعده نگذارید .


هین روش بگزین وترک ریش کن .....................ترک این ما و من و تشویش کن

تا شوی چون بوی گل در گلستان .........................پیشوا و رهنمای گلستان


--------------------------------------

پاورقی ۱: اینو یکی از بهترین ها فرستاده ... دست گلش مرسی، منتها خواهش کرده اسم نیارم، منم به رسم امانت داری اسم نمیارم!!!


پاورقی ۲:خوب شد اینجا رمز دار شد، یه عالمه هزل بتربیتی داشتم که روم نمی شد بذارم، حالا راحت شدم دیگه وقتی که گذاشتم فقط اونایی که جنبه دارن بیان بخونن ... بعد شاکی نشید کاف دار بود!!!


پاورقی ۳:جون هرکی دوست دارید آدرس بذارید، پدرم درمیاد تا آدرساتونو پیدا کنم و بیام سراغتون ... وقتی سرعت پایینه گوگل ریدر کار نمیکنه، لینکا بالا نمیاد!


بی ربط : برا خودتون باشید، نداریم!!!

نظرات 49 + ارسال نظر
با نو تم ش کی دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:45 ب.ظ

اوووووووول

سپیده دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ب.ظ

دوووووم

[ بدون نام ] دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ب.ظ

آقا ما هنو اون سواله یارو برامون سواله...
ینی عاشق مثنوی ام با این هزلیاتش، تو که در جریان هستی که اق دادا؟؟؟

یه هزل دارم راجع به همین موها میذارم بخونی می فهمی!

جوووونور سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ق.ظ

سلاملیکم سلاملیکم
داداش جان به گمانمان کتک دلتان میخواهد...شاید هم خدای ناکرده اینچنین کتابت میکنید که تیر بلای ظالمان بر عمارتتان فرود آید؟
از بالای منبر پایین آیید و قدری آهسته...
حرف از جنبه زدید به گمانمان این روزها جنبه داران هم بی جنب گشته اند...
دلتان خوش است؟
از این گفتار بسی بیشمار است اما کو گوش شنوا؟
اینانی که بر مسند کارند معانی را درک نمیکنند و هم اینان بودند که زمانی این کتاب را با انبر گرفته و بنای نجاست بر آن میگذاشتند...
میدانید چرا؟
چون حرف حق گفته است و بس
-------------------------
همیشه آدرسم رو میگذاشتم اما چون دیگه نمیای منم لزومی ندیدم آدرسم رو بگذارم...

سلام ترنجی جون

آبجی نبودی دادا منحرف شد!!!

نترس بدتر از اینا گذاشتم و کاری نکردن!

شرمسارم بانو ترنج!

نگار سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ق.ظ http://negarima.blogfa.com/

نگار با خنده میگه: خیر از جوونیت ببینی بعد از چند روز نیشم باز شد
تا باشه ازین بی تربیتی ها

از این بی تربیتیا زیاد دارم!!!

غزل سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ق.ظ http://www.calm.blogsky.com

بعله...میشه گفت جالب بود...میشه گفت که به دل نشست...میشه گفت دست شما مرسی...چیزه دیگه ای نمیشه گفت!!!...

میشه گفت دست گلت مرسی!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:10 ق.ظ


سلام سلااااااااااام
هزل تعلیم است آن را جد شنو

تو مشو بر ظاهر هزلش گرو

هر جدی هزل است پیش هازلان

هزل ها جّد است پیش عاقلان


شاید اگر انقدر بامبول سر اسلام درنمی اوردن یکم دلنشین تر بود نه اینکه ملت همه کارو از سر اجبار و رفع مسئولیت انجام بدن

به شایعه ها هم اطمینان نکن من شیرینی میدم

عامولیک آبجی فیروزه!

خر که شاخ و دم نداره ... اینا همه خرن!!!

خب بده دیگه! ماه رمضون شد!

ماه پیشونی سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ق.ظ http://mahpishoonii.blogfa.com

دیدی ادرس یادم رفت حالا هر چی شما تاکید کنی

خدا خیرت بده!

negar سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 ق.ظ



جزیره



در جزیره ای زیبا تمام حواس , زندگی میکردند, شادی , غم , غرور , عشق و ... روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیره آب خواهد رفت.همه ساکنین جزیره قایقهایشان را اماده و جزیره را ترک کردن.

وقتی جزیره به زیره آب رفت ,عشق از ثروت که قایقی با شکوه داشت کمک خواست و گفت:(آیا میتونم با تو همسفر شوم؟) ثروت گفت: نه من مقدار زیادی طلا و نقره دارم و جایی برای تو ندارم. عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکانی امن بود کمک خواست. غرور گفت: نه چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد. غم در نزدیکی عشق بود.پس عشق به او گفت:(اجازه بده که با تو بیایم) غم با صدای حزن الود گفت: آه من خیلی ناراحتم ,و احتیاج دارم تنها باشم. عشق سراغ شادی رفت و او را صدا زد,اما او انقدر غرق شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را نشنید. آب هر لحظه بالاتر میامد وعشق دیگر ناامید شد, که ناگهان صدایی سالخورده گفت من تو را خواهم برد. عشق از خوشحالی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع سوار قایق شد. وقتی به خشکی رسیدند پیرمرد به راه خود ادامه داد و عشق تازه متوجه شد که چقدر به گردن پیرمرد حق دارد. عشق نزد علم رفت و گفت ان پیرمرد کی بود که جان مرا نجات داد؟ علم پاسخ داد:(زمان) عشق با تعجب پرسید چرا زمان به من کمک کرد؟؟؟ علم لبخندی خردمندانه زد و گفت:


(( زیرا تنها زمان، قادر به درک عظمت عشق است ))

بدون شرح

جالب بود!

نگار منو میشناسی؟

نکنه از همکلاسی های قدیمم باشی؟

negar سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:35 ق.ظ


هزل من هزل نیست تعلیم است‏

بیت من بیت نیست، اقلیم است‏

گرچه با هزل، جد چو بیگانه است‏

هزل و جدّم هم از یکى خانه است‏

تو چه دانى که اندر این اقلیم‏

عقل مرشد چه مى‏کند تعلیم؟

یعنى از جدّ اوست جان‏آویز

هزلش از سحر شد روان‏آمیز

شکر گویم که نزد اهل هنر

هزلم از جدّ دیگران خوشتر!

سنایی

مرررررررسی

فـ ـرزاد کـ ـافـ ـه چـ ـی سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ق.ظ http://Cafe40cheragh.blogsky.com

هه... در روایات نقل است که آن مومن (جوحی) بنده بوده ام. منتهی تا حالا رو نکردم که ریا نشود.
:.
البته روایات بالا چندان موثق نیست... در روایاتی متواتر و موثق داریم که خوده بنده همان جناب مولانا می باشم. این یکی را جایی نگویید که قطعن ریا میشود... بخداااااا

خوشم میاد همه جا حضور در صحنه داری!

الحق که دوواش مایی

FAVIRUS سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:29 ب.ظ http://www.favirus.blogsky.com

HEY COME HERE !
ENTER OUR WORLD
LETS PLAY WITH A VIRUS !
DONT WORRY ! ITS JUST A KIDVIRUS!

شات یور فاکد گاب؛آیل دو ایت، اَسوول!!!

بهاره سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ب.ظ http://www.pashe-koori.blogsky.com

خدا مولانا را بیامرزه.دست اون کسی هم که اینا فرستاده درد نکنه.
خیلی خوب شد که اینجا رمز دار شد.
(آقا من نمیخوام بهت رمز بودم.مگه زوره؟)

خدا به دوتاشون خیر بده!

آره زوره!

جوووونور سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ب.ظ http://joooonevar.blogsky.com

سلاملیکم سلاملیکم
قدم رنجه فرمودید داداش جان...
عمارتمان را خورشید باران کردید...
میگفتید گاوی شتری اسبی پلنگی نهنگی چیزی در دم جلوی عمارت به افتخارت سر می بریدیم
ولله داداش جان از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان تمام انتخاب رشته و بقیه مسخره بازیها را مشاورین مکتبمان برایمان انجامیدند...
گویا طبابت دانشگاه تهران هستیم و زین پس قرار است تمام طبیبان را عاصی و بیچاره و بدبختشان نماییم
حال به ما بگویید انتخاب رشته ی آشی ما چه ارتباطی به دعاهای داداش مهدی ما دارد؟

سلام سلام آبجی ترنجی

شرمنده ایم بسیارررررر

چطوری دکی جون؟

خب باید به خدا بگیم آبجیمون چی قبول بشه!

غزل سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ب.ظ

تو چرا تهمت میزنی؟...داغ دیده چیه؟...بابا من از وقتی به دنیا اومدم با اولین صدای گریه هام داشتم انزجارم از پسرا رو اعلام میکردم!!!...جون تو!...

تهمت!؟

مگه پسرا چیکارت کردن!؟

تلاله سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 ب.ظ http://www.talaleh.blogsky.com/

سلام...مرسی که اومدی....الان میخواستم بیام بگم که تو مگه دختر دوست نداری ؟؟؟همه اومدن تو نیومدی فقط کیانای منو ببینی که دیدم اومدی.....
خب این هزل هم جالب بود وآموزنده...آموزنده از آن خاطر که:۱. به عقلمون رجوع کنیم
۲. بی فکر دست به چیزی نزنیم....

واما تلاله:
تلاله اسم یه گل با گلبرگهای کوچک به رنگ زرد که کنار رودخونه ها وبرکه ها رشد میکنه ....قدیمی ها وقتی میخواستن ماهی صید کنند این گل رو میکوبیدن سر راه ماهی ها میگذاشتن..ماهی ها مست وبیهوش روی آب می آمدند...وآنها رو صید میکردند...بیشتر به معنای مست کننده هست....
اینم شعر خواهرمه که برای من گفته:
ای بی خبر... دلم به وقت انتظارها شکستنی است

بیدار باش که همای دیده ها شکستنی است

دل بی قرار من... بسان راز بوته تلاله ها

مست می کند دلش...ولی قرارها شکستنی است

ای منتظر که حلقه اسارتم به دست توست

بیرون بریز اشکها ...که بغض ها شکستنی است

در کنار آن غرور بی صدای مردها

خلوت اتاق و قفل نازها شکستنی است

به خدا قسم که قلب آدما شکستنی است

اشک های اندرون دیده ها شکستنی است

به خدا رفاقت ورقابت آدمیان به یک طرف

عشق ها آمدنی است تجربه ها شکستنی است

راستی خدا که کاری نکرده...اما بزرگه...چون بزرگه به روت نمیاره...منت نمیذاره...اینه که بهترینه واسه قهر کردن

سلام

بچه ی جیگری بود!

نتیجه گیری دومت خدا بود حال کردم!!!

شما خونوداگی اهل دلینا ... دمتون گرم!

بیچاره خدا!!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:37 ب.ظ

http://pichak.net/themes/30/11/

شلام شلام

پست بسی جالبی بود اما حرفی برای گفتن نداریم

لینک فوق بدردتان می خورد ایا؟

خوبه!

دورآباد سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ب.ظ http://doorabad.blogfa.com

سلام. مولوی از اون کاردرستای عالمه. خیلی میخوامش.

نشون میده عقلت کا میکنه ... ایول

اکیوسان سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ب.ظ http://www.3donge.blogfa.com

چه باحال بوده این شاعر گرانقدر.
بابا گوگل ریدر هم دیگه ریده به اعصابمون معلوم نی ملت کی می آپن؟

آری!

خوب کار نمی کنه!

دودو سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:56 ب.ظ http://doudou.blogsky.com

اوشون ما بودیما که لینک دادیم

http://pichak.net/themes/30/11/cod/blogsky.php

ساری رفتیم خوابیدیم و الان اومدیم.
این یکی چی؟

درست شد دیگه!

گندم سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:22 ب.ظ http://daily-of-me.blogsky.com

من نظر گذاشتم نیومده؟؟!

دودو سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:00 ب.ظ http://doudou.blogsky.com

واااااااااااااای
دوداشییییییییییییییییییییییی میسیییییییییییییی

درجات تشکرات مرارا پذیرا باشید....

مخلص آبجی!

پذیرا استیم!

اکیوسان سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:21 ب.ظ

برم خودم گوگل شاشی یا گوگل جیشر بذارم که سرعتش از این بیشتر باشه.
پولدار میشما تو هم هستی؟

گوگل شاشر بهتره؟

منم هستم

یا علی گفتیم و کار آغاز شد

اکیوسان سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:41 ب.ظ http://www.3donge.blogfa.com

تو همش میخوای رو حرف من حرف بزنیا
ولی قبوله شاشر هم خوبه دیگه چکار کنیم عند معرفتیم دیگه.
یاعلی گفتیم و لینکا باز شد
فقط قرارمون باشه 90به 10
10مال تو
90مال من
عادلانه ی عادلانه.

روتو برم دختر!!!

گربه تنها سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ http://devil-angel.blogsky.com/

مولانا بعضی از شعر هاش که +۱۸ هستش
البته همه شاعر ها دارن

اطلاع رسانی!

جوووونور سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ب.ظ http://joooonevar.blogsky.com

سلاملیکم سلاملیکم
داداش جان داشتیم؟...داشتیم؟...از این حرفها داشتیم؟
حال که اینطور شد دکی جد و آباد زنتان است ما همچنان بر جوووونور بودن خویش اصرار داریم و اگر یکبار دیگر ما را به لقبی غیر از جوووونور مفتخر کنید دانه دانه موهای کله ی شریفتان را از ریشه میکنیم
راستی...
حال که با خدا مکالمه دارید از قول ما به ایشان بگویید انشالله تعالی چه وقت از خواب بر خواهند خواست؟پیر خواب را درآورده اند...ساعت زنگ دار بدهیم خدمتشان بلکه بیدار شوند؟

جونوری از جنس طبیبان!

خدا بیداره تو از اونطرفا نمیری

[ بدون نام ] سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 ب.ظ

هیچی فقط زیادی رفتن رو مخم!...بعدشم چی چی میگی که یه عشق دیگه جایگزین کنم!...مگه دل بدبخت من کاروانسراست آیا؟؟؟...هان؟ هان؟ هان؟...از خودت دفاع کن! ولی حالا دور از همه اینا الان اومدم خونه کامنتتو خوندم کلی خندیدم و خستگیم در اومد و الان این شلکی شدم:

خدارو شکر شنگول شدی!

بچه که زدن نداره ... دفاع؟ ما کتک خورمون حرف نداره!

غزل سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 ب.ظ

آن سخنان ارجمند و پر گهر از اینجانب بود!

دانستیم

بیداد سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:38 ب.ظ http://www.man-boodamo-to.blogfa.com

سلام مهدی جان
آمادم داداش تا بگی سرتا پا به گوشم
نظراتت رو هم تایید م

سلام

بیداد جون!

چشم مزاحم میشم

. . . چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ http://lostinlove.blogfa.com/

میگم اومدم که نگی کجا بودی تا الآن!(میدونم نمیگی! 2 تا مسئلتن!
1. دقیقاً کاف دارهای این داستان کجایش بود؟ ما متوجه نشدیم یا . . .؟
2. پسووردتان کو آیا؟

خدایی کولاکی!

منظورم برای پستای بعدی بود!!!

آرام چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:29 ق.ظ http://man-boodamo-to.blogfa.com

فارس نزاد پرست نیست(مگه کوروش نزاد پرست بود؟).. رشتی بی غیرت نیست(مگر میرزا کوچک خوان بی غیرت بود؟) مازندرانی کله ماهی خور نیست(مگر نیما کله ماهی خور بود؟).لر هالو نیست(مگه لطف علی خان هالو بود؟).ترک زبان عر عر نمی کنه(مگه شهریار عر عر می کرد؟)قزوینی همجنس باز نیست(مگر علامه دهخدا همجنس باز بود؟) خراسانی بادیه نشین و بدوی نیست(مگر دکترشریعتی بادیه نشین بود؟) بلکه اینان ستونهای ایرانند

بی ربط!؟

امید چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:17 ق.ظ http://bornforhope.blogspot.com

واقعا همینه
مگه میشه خدای به اون بزرگی برای یه چیزای به این کوچیکی ولمون کنه و کارامونو قبول نکنه!
اونم امثال من که با همین کارای کوچیک باید یه چیزی برای آخرتشون جمع و جور کنن!

آفرین امید جون!

پیام چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:06 ق.ظ http://smile2me.blogsky.com

سلام
چکوری
ببین پسرم همونطور که خودت وبقیه میدونی
تمام اینا تمثیل
اون چیز یارو تمثیله
مو تمثیله
حالا دیدمت میگم تمثیل از چیه
امتحانات چی شد؟

عامولیک!

بِکن پیام جووون

خودمون نمیدونستیم نه!؟

دودو چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:46 ب.ظ http://doudou.blogsky.com

هان!

دکتر خودم چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:47 ب.ظ http://porpot.blogsky.com

اینطور هم شروع میشه :
واعظی بس بد گزیده در زبان
زیر منبر جمع مردان و زنان
رفت جوحی چادر و روبند ساخت
در میان آن زنان شد ناشناخت
و
.
.
.

مرسی از اطلاع رسانی

leila چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:59 ب.ظ http://www.spotdark.blogfa.com

مورد پسند ما قرار گرفت!!!!

باشد که رستگار شوید!

غزل چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:42 ب.ظ http://www.calm.blogsky.com

خواشتیم بگوییم بیایید به وبمان یک لظه تا از انحراف به چپ بیرون بیایید داداچ!!!

ما انحرافمون ۱۸۰ درجه س

کار از کار گذشته!

فندق چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:36 ب.ظ

های
من که می گم اون حوجی بود که کرم داشتهرفته تو مجلس زنونه خیلی هم سبز شانس بودش مولانا هم از آب گلالود ماهی قزلالا یا هور گرفته

دقیقا کرم داشته!!!

ماه پیشونی چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ب.ظ http://www.mahpishoonii.blogfa.com

اخ دیدی چی شد؟
حواسم به ماه رمضون نبود
دیگه بعد ماه رمضون چیه مگه فکر میکنیم ۱ ماه دیرت متولد شدیم

بزار شاید نگارم بیاد به همه شیرینی میدم(بچه های کلاس دلم برای همتون تنگ شده)

افطاری هم قبوله!!!

دختر خورشید پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ http://marge-ghoo.blogfa.com

hala joo cheghadrii hasttttttt???????????
1metr 2metr

متراژ بالا کار می کنیا!!!

الناز پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ب.ظ http://parvazeghasedak.blogsky.com

اولا:ایول به این بهترینه ودم مولانا گرم با این مثنویاش!

دوما:کدوم بی تربیتی ،تا باشه از این بی تربیتیا!

سوما:می خوای رمز دار کنی بچه ها نخونن؟!

ولی عجب کسی بوده این جوحی!!!

آره دیگه داره +۱۸ می کنیم!!!

بانو پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:36 ب.ظ


نظرات نوشتم نیومد !
عصبی الانننننن

قالب نظراتت رو عوض کن خب مشخصاتمون سیو بشه !!

ای بابا

ای بابا

خوبه که!

فندق پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:42 ب.ظ http://WWW.FIDEEM.BLOGFA.COM

سیلام اخوی
نگران نباش ما همون موضع عشقی داریم ......
ولی الان خیلی حالم بد شده روحییم داغون شده خوب می شم
زندگیه دیگه ................
هرچی باهاش کلنجار میریم راه از پیش تعیین شده خودشو می ره گوش به حرف ما نمی کنه
ولی خوب می شم

غزل پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ب.ظ

شنبه تولده یادت که نرفته؟...چقدر گفتی یه جشن وبلاگی بگیر...بیا اینم جشن واس خاطر شوما و بر و بچه ها!

با نو تم ش کی پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ب.ظ http://tameshki.com

الان خوبه !

کسی هست که کمکم باشه اما من براش نگرانم مهدی !!

خیلی نگران !
نمیتونم بیشتر از این عذابش بدم

آ ر ا م پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ب.ظ

غزل جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:29 ق.ظ

مثل اینکه تو این وبلاگم مثله وبلاگ سپیده باید بیام سر و صدا به پا کنم و گرد و خاک کنم تا آپ کنی؟؟؟...خوب پس شروع میکنیم: جییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ!!!
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآپ!!!
جییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ!
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآپ!!!
ما آپ میخوایم یالا...ما آپ میخوایم یالا....آپ!!!!

دختر ایرونی جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:27 ق.ظ http://iranian-girl22.blogfa.com

بروزم

با نو تم ش کی جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:51 ب.ظ http://tameshki.com

میخواستم ی چیزی بگم !!
گفتم بده !!

اما . . .. بی خیال ! دهن ما بسته باشه بهتره !

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد