چهار گام به سوی عشق

عشق ملاقات مرگ و زندگی است، ملاقاتی در نقطه ی اوج. برای رسیدن به آن چهار مرحله وجود دارد :

 

مرحله ی اول، حضور در لحظه است؛ زیرا عشق تنها در حال، ممکن است و ملاقات مرگ و زندگی فقط در لحظه ی حال به وقوع می پیوندد .

دومین قدم در راه رسیدن به عشق این است که یاد بگیری چگونه سموم وجودت را به شهد تبدیل کنی. خیلی از مردم عشق می ورزند، ولی عشق آنها با سمومی همچون نفرت، حسادت، خشم و احساس مالکیت آلوده شده است. تنها چیزی که احتیاج داری صبر است، این یکی از بزرگترین اسراری است که فاش شده. برای توانایی صبر باید با حال وهوای مزاجی خود آشنا شوی و بدانی که حال و هوای مثبت به زور بدست نمی آید، بلکه باید بگذاری خودش بیاید .

مرحله ی سوم، تقسیم کردن و بخشیدن است. چیزهای منفی را برای خودت نگه دار ولی خوبی ها و زیبایی ها را با دیگران تقسین کن. آنچه را که برایت مهم است به سگ ها بده، مروارید هایت را به پای خوکها بیفکن؛ زیرا آنچه که مهم است بخشیدن است. جمع کردن و ذخیره کردن، قلب را مسموم می کند .

چهارمین گام در این راه، هیچ بودن است. به محض اینکه فکر کنی کسی هستی، عشق از جاری شدن باز می ایستد. عشق در نیستی خانه دارد. هنگامی که خالی باشی، عشق نیز در تو جای خواهد گرفت. هیچ باش، در هیچ بودن است که به کل می رسی .

---------------------------------------------

پاورقی 1: حاضری این چهار مرحله رو طی کنی تا به عشق حقیقی که خداست برسی؟ الکی و سر دلسیری یه چیزی نگو، فکراتو بکن و بعد جواب بده !

پاورقی 2: بابا بزن غرور تو بشکن، مگه شاخِ غوله !

 

بی ربط: در فرهنگ لغت خویش، شکست را تجربه معنا کنید !

نظرات 13 + ارسال نظر
خودم چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ب.ظ http://www.xyz.blogsky.com

اووووووول

گندم چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:13 ب.ظ http://daily-of-me.blogsky.com

سلام
طی کردن این مسیر خیلی سخته!خیلی!
ولی شکستن غرور برا خدا نه!اصنم سخت نی!

سلام

واقعا حاضری بشکونیش؟

غزل چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 ب.ظ

سووووووووووووووووووووووووم! دیگه آدرس نمیذارم تا وقتی حذف شدم به نبودم عادت کنی!!! درمورد این پستت فقط میتونم بگم: عشق عینک سبزیست که آدمی کاه را با آن یونجه میبیند!!!

سلام

لینکیدمت ... باور کن

مونا چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ب.ظ http://raghse-mah.blogfa.com

این پستت فوق العاده قشنگ بود

اون بی ربطتت واقعا باید تو زتدگی همه ربط پیدا کنه!!!!!

قابلی نداشت!

امیدوارم

غزل چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ب.ظ

راستی یادم رفت بگم ضربان معکوس از همش بیتره ...بهله!

ضربان معکوس چیه؟

leila چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ http://www.spotdark.blogfa.com

سخته..نمی تونم

کار نشد نداره!

negar پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ق.ظ

غرور برای خدا معنی نداره اگر داشت کلمه ای هم براش میساختنو شکستی هم وجود نخواهد داشت

ولی تو مقوله ی ادم ها هیچ وقت ارزش نداره مخصوصن دختر برای پسر.انقدر عواقب بد داره که ممنوع کردمش برای خود و دوستان

اتفاقا غرور برای خدا معنی داره و الا پسر کیلویی چنده!!!

تلاله پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ق.ظ

ببین ...یکی در میون طی کردم...چکار کنم حالا!!!!

نمیدونم!

سپیده پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:59 ق.ظ http://javedanegi.blogsky.com

برای رسیدن به اقیانوس باید از بیابون گذشت...

برای رسید به عشق به خدا باید هزاران قدم برداشت و ریاضت کشید... بدست آوردن چیزی که ارزشش رو داره به سادگی نیست...
قدم دوم رو دوست داشتم... و دارم با همه وجود حسش می کنم

خیلی هم خوبه!

برو سراغ قدمای بعدی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:27 ق.ظ

تو تونستی بشکونی غرورتو !!!

نوچ !!

نتونستی !

نداشتم که بخوام بشکونم ... تمشکی جون!

دختر خورشید پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ب.ظ

.............
....................
...........................
................................

چی میگه؟

negar جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ق.ظ

منظورم غرور ما برای خدا بود گرفتی حرفمو ؟

اره بابا پسر کیلو چند؟کیلو نه منی هم بدن خریدار ندارن

والا

همون وقتم گرفته بودم!

از سرتم زیادن!

پروفسوردکترمهندس دیوونه شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ http://divonehkhoneh.blogfa.com/

گرمردرهی میان خون بایدرفت
ازپای فتاده سرنگون باید رفت

آری

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد