بود و هست ...


ذاتاً شاد بود و امیدوار ...

هرکجا میرفت شادی را با خود میبرد ...

دلخوش بود و به دیگران آرامش می بخشید ...

حتی غریبه ها هم او را با لبخندش می شناختند ...

در نظرش همه خوب بودند، مگر اینکه خلافش ثابت شود ...

ساده بود و همه چیز و همه کس را ساده می دید ...

کودک درونش بازیگوش بود، سرزنده، جسور ...

بیخیال دنیا، مشکلات و غصه ها  ...

ختم کلام، زنده بود ...



امروزش را که می بینم تعجب می کنم ...عجب روزگاریست ... خدایا دوستت دارم، واقعاً غیر قابل پیش بینی ... به معنی واقعی زنده ... درلحظه جاری ... در همه حال متفاوت!!!


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پاورقی1 : سر قولی که به دوستمان دادیم استیم ... موفقیت در زندگی اجتماعی ... اخذ مدرک دکتری ... بی وقفه خود را ریکاوری می نماییم ... امید به آنکه موفق شویم!!! (همیشه در انتخاب هایتان دقت کنید، چرا که همیشه خودتان مسئول همه چیز هستید!)


پاورقی2 : از تمام رفقا سپاسگزاریم ... تمام لحظاتی که با ما بودند، سیگار نکشیدند مبادا ماهم وسوسه شویم ... بماند چند باری خفن هوس داشتیم، چند باری از دستمان ربودند، چند باری طاقتشان تاق شد!!!


پاورقی3 : به چیدمان نوشته هایمان دقت می کنید!؟ ... خدایی جالب اند (خودستایی نباشد) ... راستی، نظر دونی ماهم خراب شده!؟


پیشکش: آهنگِ، فریب (شهرام شکوهی) ... آهنگِ، مثله پاییزی و میری (شهاب رمضانی)



میلاد من ...

باز هم 29 مهر رسید!

تولدت مبارک مهدی عزیزم، الهی دورت بگردم!!!

تولد 26 سالگی ... بدون جشن، بدون شلوغی!


سالهای قبل سرمست بودم و برایم آهنگ میلاد قمیشی پلی می کردند.

امسال اما مثل گذشته نیستم و برایشان آهنگ میلاد معین پلی می کنم.

سرگرم خواندن وبلاگی بودم که از سهراب نوشته بود، موقع خوندن این شعر:


 

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی

تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟


تلفنم زنگ میخوره، صمیمی ترین دوستم، محرم اسرارم ... بعد از مدتها زنگ زده تا تولدمو تبریک بگه ... چقدر دلم براش تنگ شده بود!... صداشو که میشنوم ناگهان سکوتم می شکنه و بلاخره یکم حرف میزنم و اندکی از شر بغضم راحت می شم!!!

با این که خودشم حال و روز درستی نداشت ولی تو رفاقتمون کم نذاشت، ازم قول گرفته که زودتر خوب بشم، غمگین نباشم و غمگین ننویسم؛ ازش قول گرفتم که بیشتر برای هم وقت بذاریم و بهم کمک کنیم. فقط حیف شارژ گوشیش تموم شد و ...



نه تو می مانی

نه اندوه

و نه ، هیچ یک از مردم این آبادی

به حباب نگران لب یک رود ، قسم

و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت

غصه هم ، خواهد رفت

آن چنانی که فقط ،خاطره ای خواهد ماند

لحظه ها عریانند

به تن لحظه خود ، جامه اندوه مپوشان هرگز


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پاورقی 1: این روزها خدا به من نزدیکتر شده، کاملا حضورشو حس می کنم ...!!!


پاورقی 2: دلم یک آغوش گرم از جنس زنانه می خواهد ...!!!


پیشکش: آهنگِ، برای من (خانم گوگوش) ... آهنگِ، یه وقتایی (فریدون) ... به مناسبت تولدم؛ آهنگِ، بخند (نیما علامه)

2 قسمتی

پارت اول


عجب روزگاریه ...

همه با هم مشکل دارند، حتی با خودشون!

از کنار آدمها رد میشم، اینقدر غرق افکار و احساساتشون هستند که چیز زیادی رو نمی بینن!

کاش می شد برای بشریت کاری کرد، کاش خدا خودش دست بکار می شد و این افسردگی رو که مثل اپیدمی شده و همه رو گرفته ( از جمله خود من ) ریشه کن می کرد!



پارت دوم


مدتیه احساساتمو، آرزو هامو و هرچیزی رو که فکرشو بکنی روی تکه های کوچک کاغذ می نویسم ( بدون خجالت، بدون سانسور ) از لحظه های تنهایی، از کلافگی ها، از رویاها و لبخندها. شاید روزی یکی پیدا شد و من احساس کنم ارزش اینو داشته باشه که تمام جنبه های زندگیمو باهاش شریک بشم! (کاش زودتر اون روز برسه!!!)


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پاورقی 1: بنده ای خدا را گفت: اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای، پس چرا دعا کنم!؟ ... خدا پاسخ داد: شاید نوشته باشم هرچه دعا کرد ...!!!


پاورقی 2: یه جایی خوندم: کسانی که دست های نوازشگر را رها می کنند روزی پاهای لگد کوب را خواهند بوسید!


پاورقی 3: باور کنید هر کار میکنم نمیتونم برای بلاگفا نظر بذارم، امروز از کافی نت هم تست کردم ولی ظاهرا مشکل اساسیه!


پاورقی 4: غزل توی وبلاگش شعر یه آهنگ محلی (Golnar_LeYare ) رو نوشته بود، من پیداش کردم و گوشش دادم؛ قشنگ بود.



پیشکش: آهنگِ، به همین زودی (سیروان خسروی) ... آهنگِ، هدیه به تو (آرمین)